به گزارش پایگاه خبری حیات، نوشتن درباره شهدای دفاع مقدس و روایت ایثار و فداکاریهای آنان همیشه در ادبیات ایران جایگاه ویژهای داشته است. در این میان، برخی نویسندگان با قلم خود توانستهاند داستانهای ماندگاری را از زندگی شهدا و حماسههای آنان بسازند که نه تنها نسل امروز، بلکه نسلهای آینده را نیز با ارزشهای مقاومت و ایستادگی آشنا کند. یکی از این نویسندگان، فرزانه ایران نژاد پاریزی است، فردی که در ابتدا با نگاه کودکی و به یاد مادر بزرگ خود که در انتظار بازگشت عموی مفقودالاثر بود، قدم به دنیای نوشتن گذاشت و امروز آثارش روایتگر زندگی انسانهای بیادعا و گمنامی است که با ایثار و فداکاری، تاریخ ساز شدند. در ادامه، گفتگوی نوید شاهد را با این نویسنده می خوانیم.
لطفاً کمی از دوران کودکی خود بگویید و اینکه چه چیزی شما را به نوشتن علاقمند کرد؟
دوران کودکی من با چشم انتظاری مادربزرگ پیرم سپری شد. مادربزرگی که همیشه چشم به راه آمدن عموی مفقودالاثرم بود. او هرگز به کلمه «مفقودالاثر» ایمان نداشت و همیشه میگفت: «محمد من برمیگردد و سر قولش میماند.» او به من گفته وقتی برگشت، مرا به زیارت امام رضا (ع)می برد اما عمو نیامد و مادربزرگم نیز تا آخر عمر چشم انتظار این وعده ماند. این تجربه عمیق و ماندگار در ذهن من قداست چشم انتظاری مادران شهدا را زنده کرد.
چه زمانی تصمیم گرفتید که نویسنده شوید ؟
راستش از کودکی آرزو داشتم نویسنده کتاب های شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان کشورم شوم. در مدرسه همیشه انشایم خوب بود و از نوشتن لذت میبردم.نوجوانی ام در حسرت خواندن کتاب های خوب این حوزه گذشت هر چند با نشریات رشد ارتباط داشتم و نوشته هایم هم به چاپ می رسید .بعدها با عضویت در کتابخانه کانون پرورش فکری و کتابخانه عمومی شهر با نوشتههای افسانه شعباننژاد و مصطفی رحماندوست و کلرژوبرت آشنا شدم کتاب های رولد دال هم برایم الگوی خوبی در نوشتن برای کودکان بود. سال ۷۹مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و مسیر من برای نوشتن و مطالعه روشن تر شد .
نوشتن داستان «نذری من و عروسکم» از کجا آغاز شد؟
می خواهم به یک خاطره شاخص اشاره کنم. در یکی از همایشهای آفرینشهای عاشورایی کانون پرورش فکری، سرهنگ ابوالحسنی، که در آن زمان ریاست بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان را بر عهده داشت، خاطره ای را از دوران جنگ تعریف کردند که برای من بسیار جذاب بود .آن خاطره درباره نامهای بود که دختر یک شهید مفقودالاثر به جبهه ارسال کرده بود.کودک در نامهاش نوشته بود که پولهای تو جیبی خود را پنهانی از مادر جمع کرده تا برای رزمنده ها خوراکی بخرد او روزهای زیادی را در مدرسه چیزی نخورده بودتا بتواندنذرش را ادا کند . این خاطره مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد و باعث شد که داستان «نذری من و عروسکم» را بنویسم که برگزیده کشوری شد و بعد ها کتابش در انتشارات کانون پرورش فکری به چاپ رسید. بعد از آن هم در این حیطه چند کتاب دیگر نوشتم کتاب هایی چون شادی تلخ که مجموعه شعر است کتاب های داستان بابای قهرمان و کفش های بابا و …
این کتابها چگونه بر ذهن و دل خواننده ها تاثیر گذاشته اند؟
در نوشتههای من تلاش بر این بوده که زنان جنگ، مادران و همسران شهدا و حتی فرزندانشان که در آن زمان کمتر به آنها پرداخته شده است، معرفی شوند. که اگر ایثار آن ها نبود، رزمندگان نمیتوانستند به خوبی از وطن دفاع کنند. به طور ویژه برای من، اهمیت زیادی داشت که در این آثار نقش زنان را به درستی به تصویر بکشم. مثلا در کتاب «مردی در آن سوی خاکریز» داستان شهید مفقودالاثر دادالله برزخ را از زبان همسرش روایت کردهام. این کتاب دغدغههای یک زن را در شرایط جنگ نشان میدهد.
نوشتن درباره شهدا و دفاع مقدس چه چالشهایی برای شما به همراه داشته است؟
در این باب همین را بگویم که باید در این گود باشی تا رنج های بی شمارش را ببینی و و بچشی. نوشتن در حیطه دفاع مقدس بسیار دشوار است. بسیاری از خاطرات افراد به فراموشی سپرده شدهاند و به دست آوردن جزئیات آنها نیاز به تحقیق و گفتوگو با دوستان نزدیک و همرزمان رزمندگان دارد. گاهی فقط یک سرنخ از یک خاطره باقی مانده و برای یافتن جزییات آن باید به سراغ کسانی بروید که در آن زمان در کنار شهیدبودهاند. همچنین، در نوشتن برای کودکان نیز باید به سادهسازی فضای داستانی و شخصیتها و محتوای مناسب سن آن ها توجه کرد تا برای کودکان جذاب باشد و در عین حال امانتداری در روایتها را حفظ کرد.
ضمن اینکه به برخی از آثارتان اشاره می کنید بفرمایید در بین آثار شما، کدام کتاب برایتان بیشترین اهمیت را داشته است؟
من آثار زیادی درباره شهدا دارم از جمله کتاب «آسمان چشمهای تو» که مجموعه ی ده داستان کوتاه است بیشتر این داستان ها با یک نگاه احساسی ،عاطفی و زنانه به ادبیات پایداری نوشته شده اند و البته ویژگی های نوشتار دفاع مقدس در آن ها محفوظ است . همچنین کتاب «دختر دبیرستان آزادی» درباره زندگی عذرا ملایی که حکایت دختر جوانی است که در حوادث کردستان و روزهای دفاع مقدس نقش بسزایی داشته است .
کتاب «هشت سال و سه ماه » و «بیست و یک روز» داستان زندگی منصور محمود ابادی کم سن و سال ترین نفر از آن بیست و سه نفر است که در سال های بعد از جنگ کمتر کسی به یاد این انسان شرافتمند و تاثیرگذار بوده است این کتاب که توسط نشر ۲۳با مدیریت دکتر احمد یوسف زاده یکی از آن بیست سه نفر نوجوان اسیر و نویسنده بزرگ ادبیات پایداری منتشر شد از کتاب های شاخص بنده در این حوزه می باشد. سال ها پیش هم به سفارش موسسه فرهنگی هنری معراج اندیشه گل گهر کتابی هم برای شهید محمد علی الله دادی نوشتم که متاسفانه هنوز به چاپ نرسیده است .
اما کتاب کودک «نذری من و عروسکم» برایم بسیار ویژه است زیرا از یک خاطره عمیق شروع شد که تاثیر زیادی در ذهن و قلب من گذاشت و مسیر نوشتنم را تغییر داد.
لطفا درباره نگارش کتاب «من با تو بزرگ شدم» کمی توضیح دهید.
کتاب «من باتو بزرگ شدم» که نشر شاهد آن را منتشر و در نمایشگاه بین المللی کتاب رونمایی شد نثری دلنشین دارد و چون داستان دریک فضای بومی اتفاق می افتدبرای خواننده جذابیت دارد.چندی پیش نشر شاهد. خواست برای نوشتن کتاب نوجوان با موضوع دفاع مقدس طرحهایی را ارائه دهم یکی از آن طرح ها بیان داستان زندگی یک فرزند شهید که در جامعه امروز به موفقیت های علمی و اجتماعی رسیده است، بود.
بیشتر هم مد نظرم یکی از فرزندان شهید سلیمانی بود که البته میسر نشد و بعد از ان به سراغ فرهیخته ای رفتم که سختی های زندگی در روستایی دور افتاده و دشواری های روزهای جنگ را در نبود پدرچشیده بود و هم اکنون یکی از نیکنامان این خاک است؛ اما ایشان برایم این شرط را گذاشتند که در صورتی خاطراتشان را بیان می کنند و اجازه نشر می دهند که کتاب با نام مستعار نوشته شود و هیچ جا نامی از ایشان برده نشود. خدا را شکر که این مهم با حمایت نشر شاهد انجام شد و هم اکنون کتاب من با تو بزرگ شدم تقدیم دوستان کتابخوان شده است .
آیا در آینده هم کتابهای دیگری درباره شهدا خواهید نوشت؟
بله، در حال حاضر قرار است برای سه شهید غریب سیرجان با همکاری نشرشاهد و بنیاد شهید استان کرمان کتاب بنویسم این کتاب به داستان زندگی شهیدانی میپردازد که در زمان اسارت و در زندان های رژیم بعثی غریبانه و معصومانه به شهادت رسیده اند.
در پایان اگر سخنی دارید، بفرمایید.
نگاه نویسندگان به زندگی شهدا و روایت ایثار و فداکاریهای آنان نه تنها باعث حفظ یاد و خاطره این عزیزان میشود، بلکه به نسل امروز و فردای ما میآموزد که ارزشهای انسانیت و وطندوستی تا همیشه باید در دلها زنده بماند و یادمان بماند ارزش و قداست آن ها که ازخاک وطن دفاع کردند را با هیچ تفکرسیاسی و غیر سیاسی عوض نکنیم و یک مورد مهم این که نویسندگانی در این مسیر موفق خواهند بود که نثری شیرین وروان داشته باشند و در این ادبیات از اغراق و بزرگنمایی های دور از باور برای نسل امروز بپرهیزند.
انتهای پیام/
نظر شما